مدح پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
تو در تمامی امکان، چو جان درون تنی نـکـوتـری ز کـلام و فـراتـر از سـخـنی اگـر تـمــام نـکـویـان شــونــد پــروانــه تـو در تـجـمّـع آنـان، چــراغ انـجـمـنـی جنان به باغ گلی ماند و تو صاحب باغ جهان چو یک چمن است و تو سرو آن چمنی به "قُـل اَنَـا بـشرٌ مثـلکم" شدی توصیف مـبـاد ایـنـکـه بگـویـنـد حـیّ ذوالـمـنـنـی "تـنـت به نـاز طـبـیـبـان نـیـازمنـد مباد" که جـان جـان جـهـانی و در لـباس تـنی رواست تا همه ارواح با خضوع و خشوع کنند سـجـده تو را بس که نازنین بـدنـی کنـنـد نـاز به اهل بهشت در صف حشر به روی اهل جـهـنّـم، اگر تو خـنده زنی چگونه وصف تو را گویم؟ ای خدا مرآت! که بـاب فـاطـمـه و پـیـشـوای بوالحسنی گهر به خود ز چه نازد؟ تو لعل لب بگشا که دُر پـراکـنـی و رونق گـهـر شـکـنـی اگـر چـه "مـیـثـم" آلـوده ام، یـقـیـن دارم که چون به حشر درآیم، تو دستگیر منی |